پول نان
پول نان
من با دوچرخه بودم
یک اتفاق افتاد
خوردم زمین و گم شد
پولی که مادرم داد
آن پول، پول نان بود
قِل خورد و رفت در جو
من ماندم و دوچرخه
با درد و زخم زانو
ای کاش مثل دیروز
می آمدم پیاده
شرمنده ام من امروز
در جمع خانواده
بخش کودک و نوجوان تبیان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی