رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

@@ fun kids club @@

شعر معلم

         سلام سلام معلم داداش من بزرگه! رفته کلاس اول مشق هاشو می نویسه تا که نباشه  تنبل معلم داداشم آب، بابا، یادش داده حالا داداشی من حسابی با سواده معلمش یاد داده  به اون ها جمع و منها اون می دونه که یکی با دوتا میشه چندتا! سلام سلام معلم شما چه با سوادید کاشکی می شد به من هم آب، بابا، یاد می دادید   شعر از رودابه حمزه ای   ...
12 ارديبهشت 1391

نان (شعر کودکانه)

  نان (شعر کودکانه)   دانید من که هستم؟ من نان تازه هستم خوش عطرم و برشته عطرم به جان سرشته   زینت سفره هایم قوت دست و پایم حاصل کار یاران خوراک صد هزاران حکایتم دراز است در من هزار راز است بشنو تو سرگذشتم چه بودم و چه گشتم گندم بودم در آغاز گندم ناز و طناز دهقان پیر مرا کاشت زحمت کشید تا برداشت هر روز و شب داد آبم ببین چقدر شادابم از رنج و کار دهقان کم کم شدم شکوفان قدم بلند شد کم کم بوسید رویم را شبنم به به به خوشه هایم گندم با صفایم شد ساقه ام طلایی آی برزگر کجایی؟ پیشم بیا شت...
10 ارديبهشت 1391

دیر کرده بابا (شعر)

        شب شده ولی برنگشته بابا پشت در نشستم تا ببینم او را دیر کرده خیلی چون که وقت خواب است فکر می کنم باز ساعتش خراب است او همیشه دارد چند کار با هم کاشکی که می شد کارهای او کم خیره می شوم باز توی صورت ماه می نشینم آن قدر تا بیاید از راه منبع:tebyan.net   ...
10 ارديبهشت 1391

شعر و ترانه

شعر و ترانه   نويسنده:فريبرز لرستاني «آشنا   وقتي که درخيالم رفتم کنار دريا يک شعرشاد خواندم با ماهيان زيبا ناگاه شعرمن شد ماهي رنگ رنگي صياد شادمان گفت: ماهي،تو چه قشنگي ماهي شعرمن را او برد سوي خانه تا خانه اش شود پر ازشعر و از ترانه    منبع:مليکا شماره 40   ...
9 ارديبهشت 1391

حلزون خال خالی خونه ما (شعر)

    حلزون خال خالی خونه ما     حلزون خال خالی   آی حلزون شاخکی! کجا می ری یواشکی؟ جلو میری یواش و ریزه،ریزه  پوتنت چه نرم و خیس و لیزه خالهای  دونه،دونه داری به روی پشت خود یه لونه داری ساکتی و خجالتی و تنها بمون توی باغچه خونه ما   منبع:کودک سیتی(مهری ماهوتی) ...
5 ارديبهشت 1391

کتاب قصه ام کو؟ (شعر)

      کتاب قصه ام کو؟ همان كه عكس گل داشت همان كه روی جلدش دو گربه تپل داشت     **********     كنار گربه ها بود دو جوجه طلایی كتاب قصه من به من بگو كجایی     ***********     كاشكی یادم می آمد ترا كجا گذاشتم هنوز ترا نخواندم چون كه سواد نداشتم       منبع: سایت کودکستان ...
5 ارديبهشت 1391

صابون (شعر)

    کی بود کی بود؟ یه صابون کوچیک موچیک گریه می کرد چیلیک چیلیک   غصه می خورد همیشه می گفت چرا صابون بزرگ نمی شه   هر روز دارم آب می خورم تَر می شم ولی کوچیک تر می شم   رفتم پیشش نشستم براش یه خالی بستم   گفتم من هم اون قدیما غول بودم مثل تو خنگول بودم   کوچیک شدم که با تو بازی کنم سُرت بدم سُرسُره بازی کنم ...
5 ارديبهشت 1391

شمارش اعداد با شعر

شمارش اعداد با شعر     یک ، یکساله دختر دو،  دو دونه گوسفند سه ، سمور تنبل چهار، چهار پایه کوچک پنج ، پنجره ی باز شش ، شیشه شکسته هفت ، هفت تیر چوبی هشت ، هشت پای گنده نه ، نهنگ دریا ده ، دهقان پیره یازده ، یاس سفیدم دوازده ، دروازه بسته است. منبع:کودک سیتی ...
3 ارديبهشت 1391

بهاره آی بهاره (شعر کودکان)

  “به به “به عید نوروز بهاریه شب و روز رسیده فصل پیک نیک برید یه پارک نزدیک سرسره ها و تابا منتظرن بچه ها فصل بهار که می شه دیگه سرما نمیشه نه کاپی شن نه کلاه نه دستکشای راه راه با یک لباس راحت تو چمن و طبیعت توپ بازی و تاب بازی کنار جوی، آب بازی بهاره آی بهاره به به چه کیفی داره     ...
26 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به @@ fun kids club @@ می باشد