رادینرادین، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

@@ fun kids club @@

چراغ آسمون

  ای ماه آسمون چرا اینقده شیطون شدی؟ چند شبی من ندیدمت کجا تو پنهون شدی؟ شب ها برای دیدنت چشام به  آسمون بود هی با خودم می گفتم مهتاب چه مهربون بود! حالا که نیست شبها سیاه و تاره آسمون شب تو دلش هزارتا غصه داره تا این که یک شب، یک شب تاریک دیدم تو را هلال ِ باریک از آسمون سر کشیدی یواش یواش قدکشیدی گرد  و تپل مپل شدی مثل یه دسته گل شدی شدی چراغ آسمون ماه  قشنگ و مهربون   ...
10 بهمن 1390

باران (شعر)

  باز برای آسمون از راه رسید یه مهمون یه ابر چاق سیاه با خنده های قاه قاه ابرِسیاه شیطون دوید توی آسمون نشست کنار خورشید دامنشو روش کشید آسمونو سیاه کرد خنده ای قاه قاه کرد خورشید به ابر نیگا کرد پرنده رو صدا کرد پرنده زود پر کشید رفت تا به ابرک رسید پاهاشو قلقلک کرد به خنده هاش کمک کرد ابر سیاه هی خندید اشک چشاشو ندید خنده ی ابر بارون شد خورشید خانوم خندون شد ...
6 بهمن 1390

ترانه ی کفش ها

  اي كفشاي من كه يار و جفتيد شب خواب مي ديدم به من مي گفتيد از ما ياد بگير رسم  رفاقت رسم ياري و مهر و محبت هر كجا كه تو قدم ميذاري چون ما با توايم غمي نداري هرجا كه بري ما هم باهاتيم پوششي واسه هر دو تا  پاتيم دوست پاي تو هم چپ و هم راست راحتي پا در گرو ماست   ...
4 بهمن 1390

باران (شعر)

    هوا بارونیه , بارون می باره هوا بارونیه بارون میباره پیر مرد داره خُر خُر میکنه اون رفت توی رختخوابش وسرش محکم خورد به تخت و تا صبح دیگه نمی تونه بیدار بشه       It's raining, it's pouring. It's raining, it's pouring; The old man is snoring. He bumped his head And went to bed And couldn't get up in the morning. ...
4 بهمن 1390

آقا موش شکمو (شعر)

آقا موش شکمو       آقا موشه ، ای شکموی دله دیدی افتاد آخر دمت لای تله حالا چشمات از کاسه در اومده شکسته پات عمرت به سر اومده چطور بوی گردو رو از یه فرسخی شنیدی اون تله گنده رو تو یک قدمی ندیدی آخه زبون بسته مگه تو چشم و گوش نداشتی همین شکمو داشتی و فکر و عقل و هوش نداشتی   یادته یک شب تا صبح نذاشتی من بخوابم رفته بودی تو گنجم رو دفتر و کتابم هی بازی کردی چیغ زدی رو کاغذام دویدی دفتر پاکنویس انشای من...
3 بهمن 1390

زنبور طلايي

          اي زنبور طلايي نيش مي زني بلايي پاشو پاشو بهاره گل وا شده دوباره پاشو پاشو بهاره گل وا شده دوباره اي زنبور طلايي نيش مي زني بلايي پاشو پاشو بهاره عسل بساز دوباره پاشو پاشو بهاره عسل بساز دوباره ...
1 بهمن 1390

فصل زمستون

    فصل زمستون             هوا چه سرده رسیده از راه فصل ِزمستون دارم می لرزم مثل گیاه ِ خشک ِ بیابون باید بپوشم کلاه و پالتو توی خیابون از آسمونِ ابری می باره برف ِ فراوون مامان برای ِ کلاغ و گنجشک ریخته رو برفا خرده های نون دی ماه و بهمن با ماهِ اسفند سه ماهِ سردِ فصل ِ زمستون تو فصل ِ سرما باشید همیشه خوشحال...
27 دی 1390

شعر کودکانه: کرمی که پروانه می شه

شعر کودکانه: کرمی که پروانه می شه مثل آدم هایی که صندوقخانه و گنجه شان را به هم می ریزند و چیزی از آن بین بیرون می آورند و گرد و خاکش را می گیرند، این شعر را از بین نوشته هایم پیدا کردم که تقدیم می کنم به همه ی دوستان کوچولوی خوبم. كی می‌تونه به من بگه                       یه كرم سبز پشمالو                                    چه جوری بال درم...
26 دی 1390

دارکوب و سوسک های زرنگ

دارکوب و سوسک های زرنگ   یه روز سه تا سوسک زرنگ خوشحال و شاد و شوخ و شنگ تو خونه ی درختیشون جمع شده بودن دور هم اسم یکی گل بهی بود دومی بود٬ سبز بلا سومی هم٬ بنفش رنگ بازی می کردن بی خیال٬ کنار هم بر سر میز یک دفعه با صدای در٬ شد گوش های هر سه تا تیز کیه داره در می زنه؟ هی می کوبه محکم به در؟ داریم ما بازی می کنیم٬ نذار تو با ما سر به سر دارکوبه گفت: منم منم٬ همسایتون روی چنار ۱ ! خواستم که دعوت بکنم٬ شما رو به صرف نهار!! سوسک ها که این رو شنیدن هر سه تا با هم خندیدن!! گفتن با ما شوخی داری؟! معلومه خیلی بیکاری! دارکوبه هم ...
26 دی 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به @@ fun kids club @@ می باشد